RSS
POWERED BY
LoxBlog.Com
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
|
مذهب اسلام183یگانه مذهب الله183+202محمد علی=385شیعه 385دین ناب محمد علی38اصل اسلام بدین الله385طریق الله385 مذهب اسلام183قلب مذهب183یا اصل مذهب 183با حکم الهی الله183یگانه مذهب الله 183+202محمد علی =385 شیعه 385شهید الله385دین ناب محمد علی385اصل اسلام بدین الله385
مذهب امام اول ثانی ثالث رابع خامس سادس سابع ثامن تاسع عاشرهادی عشر ثانی عشر253+132 اسلام =385 شیعه385 انسان کامل253+132 اسلام = 385 شیعه دین مذهب امام197+188 اول دوم سوم چهارم پنجم ششم هفتم هشتم نهم دهم یازدهم دوازدهم =385 شیعه 385 مذهب اسلام 183یگانه مذهب الله183+202محمد علی=385شیعه شجره نبوت30+شجره امامت30=60+50عیسی محمد=110 امام علی ثمره 124هزارپیامبر است به ابجد الله 66+اسلام 132+ 351 قرآن +202 محمد علی = 651- 541 عمر ابوبکر = 110 دین الهی 110 حامیان 110 دین الهی 110 علی 110 مذهب اسلام 183 یگانه مذهب الله 183+202 محمد علی = 385 شیعه385اصل اسلام بدین الله385 پیامبرفرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385فلسفه دین الله 385انسان کامل بدین الله385اسلام واقعی الله385 مذهب الله یعنی جان دین385اصل مذهب بدین اسلام 385 مذهب اصلی بدین اسلام 385یگانه مذهب الله محمد علی 385 دین مذهب مقدس الله 385 فلسفه دین الله385 اصل اسلام بدین الله 385طریق الله385آل محمد آل علی یا علی 385 مذهب اسلام183 یگانه مذهب الله 183+202 محمد علی = 385 شیعه 385 مذهب اسلام183 یگانه مذهب الله 183+202 محمد علی = 385 شیعه 385 جبهه دین مذهب الله 196 دین اسلام 196 کلید اسلام196 کلید بدین الله196 کلید اسلام 196 یعنی 14 *14 معصوم میشود196 صاحب شریعت مذهب الله 1198 -1202 سه خلیفه قاصب = 14 معصوم خانواده محترم پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) را 14 معصوم می گویند 14 ضربدر 14= 196 دین اسلام196 کلید اسلام 196 امام کل دین 196 کلید اسلام 196 کلید بدین الله196 دین اسلام 196یعنی 14 معصوم آنگاه از حضرت سوال شد بعضی عقیده دارند که حواء از قسمت پائین پهلوی چی آدم آفریده شده است ، امام در پاسخ فرمودند : کسی که چنین ادعا می کند در حقیقت منکر قدرت خداوند است و اینکه او نمی تواند همسری حلال را که از پهلوی آدم خلق نگشته باشد برایش خلق نماید . سوال کننده در ادامه گفت : چنانچه حواء از پهلوی آدم آفریده شده باشد باید نتیجه گرفت که ازدواج نسلهای بعد از او تماماً در طبقه ازدواج محرمات با یکدیگر است . امام صادق در پاسخ فرمودند : هنگامیکه خداوند آدم را از گل سرشت و به فرشتگان امر کرد تا بر او سجده نمایند برای مدتی او را به خواب برد آنگاه به هیئت آفرینش او پرداخت و آغاز تشکیل خلقت حواء را در محل گودی کشاله ران آدم قرار داد ، آدم بعد از مدتی در اثر جنبش حواء به وجود او پی برد و هنگامیکه حواء از آدم جدا گشت در برابر او با سیمای بسیار زیبا ظاهر شد و با آدم به گفتگو پرداخت ،داستان واقعی از همین جان شروع شد تو کیستی اگه آدمی پس برگت کو آدم از او پرسید : تو کیستی ؟ حواء پاسخ داد :ماما فرشته همچنانچه که می بینی مخلوق خداوند تعالی هستم ،مولایم فرمود تمام حورالعین ها به زیبایی مادرمان حواء قبطه می خوردند از بس زیبا بود آدم از زیبایی و جلال او مات مبهوت شده بود آدم با تعجب از حضرت باری تعالی پرسید : پروردگارا این بنده تو که من چنین با او مانوس گشته ام کیست خدایی خیلی دوستش دارم ؟ خداوند در پاسخ آدم فرمود : او کنیز من حواء می باشد . آیا مایلی او را همنشین و انیس تو سازم ؟چرا که نه با پذیرش آدم ، حواء به حبالۀ نکاح او در آمد و در همین هنگام نیز خداوند نیروی شهوت را در وی بوجود آورد . آدم از خداوند تعالی پرسید : چگونه رضایت و خشنودی ترا در این مهم فراهم سازم ؟ و خداوند فرمود : خشنودی من در آنست که به حواء نشانه ها و ویژگیهای دین مرا بیاموزی . آنگاه خداوند از آدم خواست تا حواء را به طرف خویش خواند ، آدم از حواء خواست تا بسوی او بیاید اما حواء خواهش او را رد کرده و در عوض از آدم خواست تا ابتدا او بدین امر مبادرت ورزد و به دستور خداوند این آدم بود که ابتدا بطرف حواء حرکت کرد و اگر غیر از این بود جریان آفرینش بگونه ای تغییر می یافت ، که این زنان بودند که می بایست ابتدا برای خواستگاری از مردان اقدام کنند . زن ذلیل زنا برند خواستگاری آخه اونا جزو آدمیزاد نیستند ه قول متداول در بیان اهل سنت اینست که حواء از پهلوی چپ آدم خلق گشته اما حدیث مذکور این نقل رایج را منتفی می سازد و بدین ترتیب می بایست نظرات مغایر با روایت را یا حمل بر تقیه نمود یا اینکه مطابق روایت صدوق علیه الرحمة بگوئیم حواء از زیادت گل آدم (ع) سرشته گشت . ( رازی ) در ( مفاتیح الغیب ) و در ضمن تفسیر آیه ( یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها ) می گوید : منظور از زوج در این آیه حضرت حواء می باشد و در آفرینش او از آدم (ع) دو گونه نقل قول گشته است . اولین نقل که اکثریت نیز بر آن اتفاق نموده اند اینست : آنگاه که خداوند نور خود را بر آدم ساطع فرمود ، در این وقت حواء را از یکی از دنده های چپ او بیافرید ، بعد از مدتی آدم که در خواب فرو رفته بود از جای برخاست و بسوی حواء حرکت نمود چرا که او قسمتی از وجودش بود ، طرفداران این نظریه به روایتی از رسول اکرم (ص) تمسک جسته اند . که ایشان فرمودند : اصل آفرینش زن از میان دنده و پهلوان آدم بوده است و چنانچه بر آن شوی تا در هیئت او تغییری حاصل کنی مسلماً در هم خواهد شکست اما اگر به حالت اعوجاج رهایش سازی خواهی توانست از او بهره مند گردی . اما نقل قول دم که عمدۀ نقطه نظرات ( ابو مسلم اصفهانی ) است می گوید : منظور از آیه ( و خلق منها زوجها ) یعنی جنسی مطابق همان نفس و روان همچنانچه خداوند در جای دیگر می فرماید : ( والله خلق لکم من انفسکم ازواجاً ) و نیز مانند آیه ( اذبعث فیهم رسولاً منهم ) رازی در ادامه می گوید : باید قول اول را ترجیح دهیم چرا که اگر خلقت حواء را نیز ابتدائی فرض نمائیم آنگاه اصل خلقت از دو نفس و روان خواهد بود و این بر خلاف صریح آیه قرآن است یا ممکن است اینگونه پاسخ گوئیم که کلمه ( ِمنْ ) برای ابتدای غایت است و چون ایجاد و کون آفرینش با آدم (ع) آغاز گشته است بنابراین صحیح است که گفته شود ( خلقکم من نفس واحدة ) از طرفی همچنانکه خداوند تعالی توانست با قدرت لایزال خویش آدم را از خاک بیافریند همو قادر خواهد بود تا حواء را نیز اینگونه خلق نماید و اگر اینگونه بیاندیشیم در آن صورت نیازی نخواهد بود تا بگوئیم خلقت حواء از میان پهلوان آدم آغاز گشته است . گروهی از محدثین می گویند : ممکن است آفرینش از نفس واحده را همان پدری واحد و یگانه فرض نمائیم همانطور که می گوئیم قبیله ( بنی تمیم ) از تمیم بوجود آمده اند و منافاتی ندارد تا مادر و جنس اناث را نیز در این نشأت و اصلیت دخالت دهیم و با این وصف می توان گفت که شاید منظور از ( منها ) در آیه ( و جعل منها زوجها ) در حقیقت بیان علت و سبب اصلی آفرینش است و بس . ( زراره ) به نقل از امام صادق (ع) در رد نظر اهل سنت پیرامون ازدواج برادران و خواهران با یکدیگر می گوید وای بر این گروه که نظرات آنها نه موافق نظرات فقهای حجاز است و نه مطابق آراء فقیهان عراق . خداوند دو هزار سال قبل از خلقت آدم امر فرمود تا بر لوح محفوظ نقش بندند که ازدواج برادر و خواهر با یکدیگر از محرمات است پس چگونه است اینگونه نظرات در حالیکه ما هیچ اثری از حلیت این موضوع را در کتب آسمانی مثل تورات و انجیل و زبور و فرقان نمی یابیم تحقیقاً اینگونه برداشتها چیزی نیست مگر تقویت نظریه مجوسیان . آنگاه حضرت پیرامون پیدایش نسل آدم و ذریه او اینگونه فرمودند : آدم (ع) در هفتاد بار زایمان حواء _ع) صاحب یکصد و چهل دختر و پسر شد تا اینکه هابیل بدست برادرش کشته شد . در مرگ او آدم آنقدر بیتابی کرد که تصمیم گرفت پنجاه سال از نزدیکی با حواء دوری گزیند بعد از این مدت طولانی خداوند بر آنها عطیه ای بهشتی مرحمت فرمود ، عصر روز پنج شنبه حوریه ای سیه چشم بنام ( منزلة ) از بهشت فرود آمد و به امر خداوند با ( شیث ) ازدواج نمود و فردای آنروز بهنگام عصر دیگر کنیزکی بهشتی به امر خداوند از بهشت پائین آمده و به ازدواج فرزند دیگر آدم یعنی ( یافث ) در آمد . از همسر شیث پسرکی بدنیا آمد و نیز از همسر یافث دختری و آنهنگام که آندو با یکدیگر ازدواج نمودند سلف صالح و برگزیدگان از پیامبران یکی پس از دیگری پا به عرصه وجود نهادند . همچنین امام صادق ( ع) فرمودند : آدم (ع) سفارش و وصایایی را بر پسرش شیث به ودیعت نهاد و شیث نیز این وصایا را به پسرش شیبان ( مسعودی نام او را ریسان می داند هنگامیکه مرگ شیث فرا رسید خداوند به او امر کرد تا تابوت و اسم اعظم را نزد پسرش ریسان فرزند منزله یعنی همان حوریه بهشتی به ودیعت گذارد . بعضی اسم اصلی ریسان را انوش می دانند . ) منتقل ساخت . شیبان همان پسر ( منزله ) حوریه بهشتی است که آدم (ع) به فرمان خداوند او را به ازدواج فرزندش شیث در آورد ( ابو حمزه ثمالی ) گوید : شنیدم که علی بن الحسین (ع) با مردی از قریش اینگونه سخن می راند : آدم (ع) هنگامی که توبه اش مورد قبول واقع شد در روی زمین به مضاجعت با حواء پرداخت و او محرمات الهی را بسیار پاس می داشت . آدم از حوا صاحب بیست پسر و بیست دختر شد و در هر بار زایمان صاحب 2 فرزند پسر و دختر می شد ، اولین فرزند پسر او (هابیل ) بود که به همراه دختری بنام ( اقلیما ) متولد شد و در زایمان دوم صاحب پسری بنام ( قابیل ) و دختری بنام ( لوذا ) شد ، لوذا زیباترین دختران آدم بود بطوریکه پدرش دائماً در مورد او احساس خطر می کرد و بدین خاطر تصمیم گرفت تا او را به ازدواج هابیل و اقلیما را به ازدواج قابیل در آورد . قابیل از این رأی پدر در آشفت و با اعتراض گفت : چگونه است که مرا به ازدواج اقلیما خواهر زشت چهره هابیل در می آوری و لوذا خواهر زیبای مرا به ازدواج هابیل ، آدم تصمیم گرفت بین آنها قرعه بیاندازد و نتیجه قرعه همان نظریه اول آدم بود بدین ترتیب قرعه هابیل بنام لوذا و قرعه قابیل به نام اقلیما افتاد . بعد از این جریان بود که خداوند ازدواج با محرمات را حرام نمود . در اینجا آن مرد قریشی پرسید پس فرزندان آنها چگونه با یکدیگر ازدواج کردند ؟ و اگر چنین باشد مجوسیان نیز اینگونه رفتار می کنند ! علی بن الحسین (ع) در پاسخ فرمودند : مجوسیان این کار را بعد از تحریم از جانب خداوند انجام دادند و تو نباید منکر خلقت خداوند باشی چرا که حواء نیز از آدم بوجود آمد و بر او حلال شمرده شد و مسأله تحریم با محارم بعد از آن مقرر گشت . البته باید حدیث مذکور را حمل بر تقیه کرد چرا که رای متداول در میان عامه اینگونه است . در روایتی امام صادق (ع) اینگونه می فرمایند : اولین فرزندی که از آدم و حواء بوجود آمد دختری بود بنام ( عتاق ) و او اول کسی بود که بر عرصه زمین به طغیان و فساد پرداخت و خداوند بر او گرگی بسان جثه فیل و کرکسی در هیئت چهارگوش مسلط کرد تا او را از میان ببرند متعاقب قتل عتاق خداوند به آدم و حواء پسری داد بنام قابیل و هنگامی که قابیل به سن بلوغ رسید با دخترکی از جنس جنیان بنام ( جهانه ) ازدواج نمود بعد از آن خداوند هابیل را به آدم (ع) بخشید و او با حوریه ای بهشتی بنام ( نزله ) وصلت نمود ، بفرمان خداوند آدم مامور گشت تا میراث نبوت و گنجینه دانش الهی خود را نزد فرزند کوچکش هابیل به ودیعه نهد . قابیل که از این قضاوت پدر بر آشفته بود لب به اعتراض گشود . به علم ابجد قرآن= اعتراض اهل دین 1572 -1202 ان من المجرمین منتقمون ابجد سه خلیفه قاصب دین = 370 شیطان شروع شد توصیه های آدم پیرامون این امر و مشیت الهی نتوانیت باور قابیل را همراه خویش سازد و بالاخره مقرر گشت تا آندو برای خداوند قربانی نمایند . هر کس که قربانی اش مورد قبول واقع گشت لاجرم همو نزد خداوند از قرب بیشتری برخوردار خواهد شد و نشانه قبول قربانی این بود که آتش ار آسمان آن نذر معهود را می بلعید . قابیل که کشتزارهای فراوانی را در اختیار داشت مقداری گندم نامرغوب را به نشانه نذر در معرض امتحان قرار داد و هابیل که صاحب رمه های فراوان بود قوچی تنومند را به نشانه قربانی هدیه نمود ، آتش از آسمان فرود آمد و قربانی هابیل را بلعید ، ابلیس که نظاره گر جریان بود نزد قابیل آمده و به تحریک او پرداخت و اظهار داشت اگر اوضاع اینگونه پیش رود در آینده نسل برادرن بر تو فخر خواهند فروخت چرا که او نزد پدرت از خصوصیت ارزنده تری نسبت به تو برخوردار است پس بهتر است او را از پیش پای خویش برداری قابیل نیز بر اثر وسوسه شیطان برادر خود را به قتل رسانید .به علم ابجد قرآن اعتراض اهل دین 1572 -1202 = 370 شیطان 370شروع شدشیطان آتش بیار معرکه شد آنگاه به امر ابلیس آتشکده ای بپا داشت و به عبادت و تکریم آن پرداخت تا بهانه ای باشد برای پذیرش قربانی های او و اول کسی که به پرستش آتش روی آورده و آتشکده ها بر پا نمود قابیل است ، آدم (ع) بعد از مرگ فرزندش بر قتلگاه او حاضر گشت و چهل شبانه روز به گریه و زاری پرداخت و بر زمینی که خون فرزندش را در کام خود کشید لعنت فرستاد و آن موضع همان محل فعلی ( مسجد جامع بصره ) است . روزیکه هابیل از دنیا رفت همسرش نزله صاحب فرزندی شد که آدم (ع) او را به پاس قدردانی از پدرش هابیل نام نهاد . خداوند بعد از هابیل فرزند دیگری بنام شیث یا هبة الله را به آدم ارزانی فرمود و بعد از بلوغ ، او با عروسی بهشتی بنام ( ناعمة ) ازدواج نمود حاصل این ازدواج دخترکب بود بنام ( حوریة ) که بعد ها به ازدواج هابیل در آمد و نسل بعد که هم اکنون نیز ادامه دارد دنباله ازدواج مبارک این دو تن می باشد ، زمانیکه دوران نبوت آدم (ع) به سر آمد او از جانب خداوند فرمان یافت تا آثار نبوت و گنجینه دانش رسالت خویش را به فرزندش ( شیث ) منتقل سازد و او را به رازداری و تقیه سفارش نماید چرا که در غیر اینصورت به همان مصیبتی دچار خواهد شد که گریبان هابیل گشت . (علی بن ابراهیم قمی ) از امام سجاد (ع) اینگونه نقل می کند : قابیل بر نحوه کشتن برادرش آگاه نبود تا اینکه با تحریک شیطان و وسوسه نفسش سر او را در میان دو سنگ خرد کرد بعد از قتل برادرش دچار حیرت و پریشانی بود و نمی دانست جنازه او را در کجا قرار دهد تا اینکه دو زاغ در کنار او فرود آمده و بعد از جدال یکی از آنها دیگری را کشته و او را در میان خاکها دفن نمود . قابیل که ضعف خود را مشاهده کرده بود با خود گفت : وای بر من که بسان این کلاغ هم نبودم تا بتوانم جسم برادرم را به خاک سپارم . او سپس گودالی کوچک را حفر نمود و هابیل را در میان آن نهاد . قابیل بعد ار آن به خانه بازگشت و آدم (ع) که هابیل را همراه او ندید از وی پیرامون فرزند کوچکش توضیح خواست قابیل که از جواب صریح به پدرش طفره می رفت ناگزیر او را به محل قتل برادرش آورده و پرده از جنایت خویش برداشت ، آدم (ع) آن زمینی را که خون فرزندش را در خود بلعیده بود به لعنت یاد کرد و بدین خاطر است که بعد از آن هیچ خاکی خون انسان را در خود فرو نمی برد ، آنگاه آدم در فراق فرزندش چهل شبانه روز گریست . امام سجاد (ع) می فرمایند : چهره قابیل در جهت گردش خورشید قرار داده خواهد شد تا پیوسته گداخته گردد و در هنگام سرما بر پیکرش آب سرد ودر گرما آب جوشان خواهند ریخت . در ( عیون اخبار الرضا ) آمده است که فردی از اهل شام از علی بن ابیطالب (ع) پیرامون آیه ( یوم یفرالمرء من اخیه ) سوال کرد آنحضرت در پاسخ فرمودند : منظور اینست که قابیل از برادرش هابیل خواهد گریخت . همچنین از آنحضرت درباره علت شوم بودن روز چهارشنبه سوال شد ، حضرت در پاسخ فرمودند : روزیکه هابیل به دست برادرش کشته شد آخرین چهارشنبه ما قمری و محاق کامل بود . از امام صادق (ع) چنین نقل شده است : شدیدترین شکنجه های قیامت اختصاص به 7 نفر دارد ، 1- قابیل 2- نمرود که با ابراهیم (ع) از در محاجه و جدال بر آمد 3- آن دو نفری که در میان بنی اسرائیل مردم را به یهودی گری و نصرانیت فرا خواندند . 4- فرعون که ادعا می کرد ( انا ربکم الاعلی ) 5- دو نفر از میان این امت امام صادق می فرمایند : فبل از کشته شدن هابیل تمام حیواناتدرنده و پرندگان و وحوش در هیئتی مختلط می زیستند و دسته و نوع خاصی نداشتند و تنها بعد از مرگ هابیل بود که از یکدیگر رمیدند و هر یک به شکلی در آمدند . و باز امام صادق (ع) می فرمایند : خداوند حوریه ای بهشتی را به ازدواج یکی از پسران آدم در آورده و فرزند دیگرش را به ازدواج زنی از اهل جن در آمد . و آنچه زیبائی و کمال و حسن خلق است از نسل همان حوریه بهشتی می باشد و سرچشمه سوء خلق ها نیز از اهل جن است . در جمع بندی بین این روایات و احادیث مطروحه قبل می توان مبنا را بر مجاز و اغماض نهاد یعنی مراد از حوریه بهشتی شبه او در زیبایی و کمال و همچنین است قیاس در مورد زن از اهل جن ، یا مطابق پاره ای از روایات ممکن جمع بین این دو صورت را در مورد یکی از فرزندان آدم متصور شد . امام صادق (ع) در حدیثی دیگر می فرمایند : ابلیس هنگامی که به زمین هبوط کرد صاحب همسری نبود و او اولین کسی بود که به خود ارضایی خویش پرداخت ، وضعیت مار نیز به همین منوال بود و ذریه ابلیس بوسیله تخمگذاری و تکثیر جوجه رشد می نمایند و بعید نیست که خود ارضایی طرح شده در حدیث قبل ، اشاره به این معنا داشته باشد هر چند معنای اصلی نیز خالی از قوت نمی باشد . علی (ع) می فرمایند : اول کسی که در روی زمین به بزهکاری و فساد پرداخت (عتاق ) دختر آدم (ع) می باشد . خداوند او را صاحب بیست انگشت گردانیده بود و در هر انگشتی دو ناخن بسیار بلند مانند داس قرار داشت ، محل ایجاد فساد او سرزمینی بود خشک و سوزان ، بعد از بی حرمتی و بزه او خداوند شیری بسان فیل و گرگی مانند گوسفند و کرکسی مثل الاغ را برانگیخت تا او را از میان بردارند . ( ابو بکر حضرمی ) از امام باقر (ع) اینگونه روایت می کند : هنگامیکه فرزندان ذکور آدم به 4 تن رسیدند خداوند 4 نفر از حوریان بهشتی را برای ازدواج با آنها و توالد نسل به زمین فرستاد سپس این گروه را به آسمانها فراخواند و در نوبت دیگر آنها را به ازدواج گروهی از اهل جن در آورد . در نتیجه آنچه از حلم و بردباری در روی زمین است از قبل آدم و آنچه زیبایی است از جانب حواست همچنین تمام زشتیها و سوءاخلاق از طایفه جن نشأت می گیرد . امام باقر (ع) در روایتی دیگر می فرمایند : قابیل بخاطر کشتن یرادرش با شاخهایش در میان خورشید آویزان است او با سرمای کشنده و گرمای طاقت فرسا همراه است تا در آتش قهر الهی غوطه ور گردد . در ( فروع کافی ) ضمن حدیثی مستند از امام صادق (ع) پیرامون اولین کتابی که نگارش یافت سوال شد آنحضرت در پاسخ فرمودند : خداوند تعالی در (عالم ذر ) یکایک انبیاء و فرشتگان و مومنین و کفار را بر آدم و ذریۀ او عرضه داشت هنگامیکه نوبت معرفی ( داوود (ع) ) رسید آدم پرسید : این کیست که در چنین مرتبه ای از کمال قرار دارد لکن دارای عمری بسیار کوتاه می باشد . خداوند در پاسخ فرمود: این فرزند تو داوود است که بر روال جاری خلقت رزق و روزی او تعیین نموده و برای او چهل بهار بیشتر مقرر نداشتم چرا که من آنچه را بخواهم محو نموده و آنچه را که اراده نمایم ثابت می گردانم و اصل کتاب نزد منست . حال اگر تو بخواهی مقداری از عمرت را به او پیشکش نمایی من نیز لر آن صحه می نهم ، آدم گفت : پروردگارا ! من شصت سال از عمرم را بدو بخشیدم خداوند به جبرئیل و میکائیل و ملک الموت دستور داد تا گفتۀ آدم را رقم زنند زیرا که او بزودی از این بابت دچار فراموشی خواهد شد . آنها نیز نوشته ای فراهم آورده و با گل علّیین آنرا مختوم نمودند . سالها گذشت تا زمانیکه آدم در حالت احتضار قرار گرفت و ملک الموت برای قبض روح به نزد او آمد ، آدم از علت آمدنش پرسید و هنگامیکه دریافت او برای قبض روحش آمده است خطاب به عزرائیل گفت : هنوز شصت سال از عمر من باقی ماندهاست در این هنگام ملک الوت او را از عهدی که بسته بود آگاه ساخت و گفت آنرا به فرزندت داوود بخشیدی و جبرئیل نیز در تایید نظر او نامه امضا شده را در معرض دید او قرار داد . در اینجا امام صادق (ع) فرمودند : به همین خاطر است که هرگاه سند بدهکار بدو نشان داده می شود خوار و ذلیل می گردد . بعد از این مشافهه آدم قبض روح شد . امام باقر (ع) می فرمایند : میان رکن و مقام قبور تعداد بیشماری از پیامبران است و حضرت آدم (ع) در حرم الهی مدفون است . امام صادق (ع) می فرمایند : بعد از مرگ آدم (ع) ابلیس و قابیل به شماتت او پرداختند و به لوده گری و نواختن آهنگ و موسیقی مشغول گشتند و هر گونه نواختن موسیقی و ضرب که بر این منوال باشد نیز از جانب ابلیس است . در کتاب تهذیب بنحو مرسل و مذاکره و بدون ذکر سند آمده است : هنگامیکه آدم از جنة الماوی به زمین فرود آمد احساس تنهایی و دهشت کرد از خداوند خواست تا یکی از درختان بهشتی را قرین او سازد ، پروردگار نیز اصله ای از درخت خرما را برای او فرستاد تا به نگهداری آن بپردازد . آدم (ع) حتی در هنگام وفات به فرزندانش اینگونه سفارش نمود : من در طول زندگانیم با این درخت مانوس بودم و دوست می دارم بعد از مرگم نیز چنین باشد ، در وقت مرگ شاخه ای از درخت خرما را به دو نیم کرده و در کنا پهلوان من قرار دهید . فرزندان آدم به سفارش پدر عمل نمودند و با اینکه این سنت در زمان جاهلیت منسوخ شده بود لکن پیامبر (ص) آنرا مجدداً احیاء و جاری نمودند . امام صادق (ع) می فرمایند : خداوند تعالی به نوح وحی فرستاد تا یک هفته گرداگرد کعبه طواف نماید بعد از این مدت او تا زانویش در آب فرو رفته و تابوت را که حامل استخوانهای آدم (ع) بود به داخل کشتی منتقل ساخت او سپس به باب کوفه رسید و آنجا بود که در میان مسجد جمعیت همراهش متفرق گشتند و او تابوت را در محلی بنام ( غُرَی ) دفن نمود . همچنین امام صادق (ع) می فرمایند : آدم ابوالبشر نهصدو سی سال عمر نمود و بعضی روایات سن او را هزار سال ذکر نموده اند . سید بن طاووس در ( سعدالسعود ) گوید : در ( صحف ادریس ) نبی آمده است که آدم (ع) به مدت ده روز و در پی تبی طولانی رحلت یافت وفات او در روز جمعه یازدهم محرم اتفاق افتاد . مدفن او غاری در میان کوه ابوقبیس است . و صورت او بطرف کعبه قرار دارد . عمر او حدود هزار و سی سال است و حواء یکسال بعد از ارتحال او در پی یک بیماری 15 روزه به دعوت حق لبیک گفته و در جوار آدم مدفون گشت . استمرار نسل انسان و ازدواج فرزندان حضرت آدم(ع) از نگاه روایات امام علی (ع) عليه السلام در پاسخ به پرسش از علت نامگذاري آدم و حوا به اين نام ها میفرماید: «إنّما سُمّيَ آدَمُ آدَمَ لأنّهُ خُلِقَ مِن أديمِ الأرضِ، و ذلكَ أنّ اللّه َ تباركَ و تعالي بَعَثَ جَبرئيلَ عليه السلام و أمرَهُ أن يأتِيَهُ مِن أديمِ الأرضِ بأربَعِ طِيناتٍ: طينَةٍ بَيضاءَ و طينَةٍ حَمراءَ و طينَةٍ غَبراءَ و طينَةٍ سَوداءَ و ذلكَ مِن سَهلِها و حَزنِها. ثُمَّ أمَرَهُ أن يأتيَهُ بأربَعِ مِياهٍ: ماءٍ عَذبٍ و ماءٍ مِلحٍ و ماءٍ مُرٍّ و ماءٍ مُنتِنٍ. ثُمّ أمرَهُ أن يُفرِغَ الماءَ في الطِّينِ و أدَمَهُ اللّه ُ بيَدِهِ فلَم يَفضُلْ شيءٌ مِن الطِّينِ يَحتاجُ إلَي الماءِ، و لا مِن الماءِ شيءٌ يَحتاجُ إلَي الطِّينِ. فجَعَلَ الماءَ العَذبَ في حَلقِهِ و جَعَلَ الماءَ المالِحَ في عينَيهِ و جَعَلَ الماءَ المُرَّ في اُذنَيهِ و جَعَلَ الماءَ المُنتِنَ في أنفِهِ». آدم را آدم ناميده اند، چون از اَديم زمين آفريده شد. بدين سان كه خداوند تبارك و تعالي جبرئيل عليه السلام را فرستاد و به او فرمود از اَديم (لايه بيروني) زمين چهار قسمت خاك بياورد: خاكي سفيد، خاكي سرخ، خاكي قهوه اي و خاكي سياه و آنها را از قسمتهاي نرم و سخت زمين فراهم آورد. آنگاه به او دستور داد چهار قسمت آب بياورد: آبي شيرين، آبي شور، آبي تلخ و آبي گنديده. سپس فرمود: كه آب را روي خاك بريزد و خداوند با دست (قدرت) خويش آن ها را به هم آميخت به طوري كه نه خاكي اضافه آمد كه به آب احتياج داشته باشد و نه آبي كه به خاك نياز داشته باشد. پس، آب شيرين را در قسمت حلق آن قرار داد و آب شور را در چشمانش و آب تلخ را در گوش هايش و آب گنديده را در بيني اش.[۲] امام علی (ع)عليه السلام میفرماید: «إنّ آدَمَ خُلِقَ مِن أديمِ الأرضِ؛ فيهِ الطَّيِّبُ والصّالِحُ والرَّديُّ، وكلّ ذلكَ أنتَ راءٍ في وُلدِهِ؛ آدم از اَديم (پوسته) زمين كه در آن (خاكِ) پاك و خوب و بد وجود دارد، آفريده شد و تو همه اين صفات را در فرزندان آدم مي بيني»در زمانه ما که هر کالا به هرجاء در هم است خوبو بد معیوبو سالم زشتو زیبا در هم است یا علی یاران خوبت مکن از بد جدا جان مولاء خوبو بد زشتو زیبا هم درهم است در ابتدا بايد گفت که اين روايت فقط در کتب اهل سنت آمده است و به همين جهت براي شيعه حجت نمي باشد ؛ اما براي اينکه به خود اهل سنت نيز پاسخ گفته باشيم در مورد اين روايت ومطالبي که به آن مربوط مي شود پاسخي خواهيم نوشت گمراه دین 310 عمر 310 یا بلاء دین اسلام310 جهل عرب 310ابا جهل در دین 310کفری310 حرامیان 310 نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان عمر310 اباجهل دردین310 فاسق دینه310کفری 310 ابله منافقا 310 منکر310نیرنگ310احمقها احمقها 310 بمار زنگی310کلب کلب هار310 ابله منافقا310جاهل منافق310دلیل نفاقه 310کفری310 منکر 310دلیل نفاقه310جهل عرب310جاهل منافق310جهل عرب 310نیرنگ 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری310 دلیل نفاقه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 ابله منافقا 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی 310 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 قاصبان بدین310حرامزاده پلید310 حرامیان 310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310ابله منافقا 310سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 دلیل نفاق 310 و ابوبکر 231به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر احمق ملحد 231 احمق ملحد 231 فاسق ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231 احمق ملحد 231 قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند 310بمار زنگی 310 نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در چهار شنبه 27 دی 1396برچسب:, ساعت 12:4 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام
حکم الله حکم قرآن 553 -541 فتنه ها عمر ابوبکر= 12 امام هویت اسلام 553 -541 عمر ابوبکر = 12 قرآن چهار مذاهب باطل دردین اسلام خدایی بایداز خجالت بمیرند ده سال است قادر به جواب گویی نیستند مناظره جاثلیق بزرگ مسیحیان با ابوبکر رکب وبا و شکست ابوبکر خائن منافق قاصب جاه طلب مناظره مامون خلیفه عباسی با علمای 73 فرقه باطل در حقانیت امام علی شیعه یعنی اصل مذهب اصل اسلام110مذهب واقعی الله شیعه میباشد 110یگانه مذهب الله محمد علی 385 شیعه385 با کلمه 66 الله 66 زنده 66 یگانه66آگاه جهان 66دادگاه مذهب 66 ادیان66 الله 66 امام و اسلام خود را ثاب سیزده رجب به ابجد سیزده 86+110علی=196 دین اسلام 196 کلید اسلام196 کلید بدین الله 196 امام کل دین 196 گوهر بحر ولایت علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست گریه و خنده پیامبر اسلام =اصل اسلام 253+132 بدین الله = 385 شیعه 385 دین واقعی جهان اسلام است مذهب واقعی جهان شیعه است به دو ابجد =مجاهد 70+40اصل ولایت 110 علی 110ولی دین110 مجاهد53 احمد53 علی فاطمه53 آل طاها آل یاسین53 مذهب امام اول ثانی ثالث رابع خامس سادس سابع ثامن تاسع عاشرهادی عشر ثانی عشر253+132 اسلام =385 شیعه انسان خلیفه خداوند برای کارهای ارزشی قایل است به ابجد انسان کامل253+132 اسلام= 385 شیعه 385 بانوی عترت الله زهراست سرحلقه انبیایو اولیاء زهراست مومن136 آئینه136علی136به ابجد کبیر وصغیر علی 136 مومن الله202 آئینه الله202 محمد علی202آقای من 20202 امیر المومنین 12 حرف و ابجدش58+12= 70+40 اصل ولایت = 110 علی 110ولی دین 110 دین الهی110 یمین110 اصحا علی 110+135 فاطمه =245 کلید مذهب اسلام 245 علی فاطمه 245 مذهب الله150+46 نماینده الله محمد علی = 19 قرآن 351 یعنی 132 اسلام +202 محمد علی +17 نماز = 351 قرآن 351+34باکلام حق =385 شیعه دین الله130+183مذهب اسلام +72دین الله130 +183مذهب اسلام +72 کاملترین مذهب امامت 72بدین ها= آدم داود پسر قرضاوی مفتی اهل سنت مصر شیعه شد ایجانب تمام دکترین دنیا را به مبارزه علمی علم ابجد ریاضی قرآن دع |
تير 1401 4
ارديبهشت 1401 2 فروردين 1401 1 اسفند 1400 12 بهمن 1400 11 دی 1400 10 آذر 1400 9 آبان 1400 8 مهر 1400 7 شهريور 1400 6 تير 1400 4 خرداد 1400 3 ارديبهشت 1400 2 فروردين 1400 1 اسفند 1399 12 بهمن 1399 11 دی 1399 10 آذر 1399 9 آبان 1399 8 مهر 1399 7 شهريور 1399 6 مرداد 1399 5 تير 1399 4 خرداد 1399 3 ارديبهشت 1399 2 فروردين 1399 1 آبان 1396 8 مهر 1396 7 شهريور 1396 6 خرداد 1396 3 تير 1395 4 خرداد 1395 3 ارديبهشت 1395 2 فروردين 1395 1 اسفند 1394 12 بهمن 1394 11 دی 1394 10 آذر 1394 9 آبان 1394 8 مهر 1394 7 شهريور 1394 6 مرداد 1394 5 تير 1394 4 خرداد 1394 3 ارديبهشت 1394 2 فروردين 1394 1 اسفند 1393 12 بهمن 1393 11 دی 1393 10 آذر 1393 9 آبان 1393 8 مهر 1393 7 شهريور 1393 6 مرداد 1393 5 تير 1393 4 خرداد 1393 3 ارديبهشت 1393 2 فروردين 1393 1 اسفند 1392 12 |